زهي خاک درت ترياک اعظم

شاعر : عطار

طفيلي وجودت کل عالمزهي خاک درت ترياک اعظم
به هاروني ميان دربسته محکمزهي موسي عمران بر در تو
شده چوبک زنت عيسي مريمزهي دربان تو يعني که افلاک
ولي پيچيده سر از پيش عالمتو را شيطان مسلمان گشته جاويد
که را باشد مسلماني مسلماگر با نام حق نامت نگويند
بجز خاکستر خود هيچ مرهمنيايد خسته‌اي کو منکرت شد
نماند مردمش در ديده محکمعدو گر بنگرد در تو به انکار
از آن شد حلقه وش مانند خاتمنگين مي‌خواست از مهر تو گردون
لبان خويش نيلي کرد ازين غمنگينش چون نشد مهر نبوت
نيارم گفت يک وصف تمامتاگر در نطق آيم تا قيامت